سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بر اساس دین، دوستی نکند و بر اساس دین، دشمنی نکند، دین ندارد . [امام صادق علیه السلام]
کل بازدیدها:----117445---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----4-----
تعلیم و تربیت

 

نویسنده: حمیده سعیدی پویا
چهارشنبه 86/3/9 ساعت 4:18 صبح

ویژگیهای اخلاقی رسول خدا(ص)
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: رسول اکرم(ص) به عنوان خاتم پیامبران از ویژگیهای خاصی برخوردار هستند که آگاهی از آنها برای هر انسان مسلمانی ضروری بوده، شناخت بهتر پیامبر اسلام و ویژگیهای بارز مسلمانی را موجب شده، عشق به آموزه های اسلام را افزایش داده و چهره واقعی اسلام و مسلمان را تبیین خواهد کرد .

به گزارش خبرگزاری مهر، در میان ویژگی‌های رسول خدا (ص‌) هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت نیست. این ویژگی ‌همان چیزی است که خداوند، رسول خود را به دان ستوده و فرموده است‌: « انک لعلی خلق عظیم »‌، تو بهترین خلق و خو را داری‌. و خود رسول (ص‌) هم فرموده است که برای احیای مکارم اخلاقی مبعوث گشته است و تازه مسلمانان نیز وقتی وصف آن حضرت را برای دیگران می ‌گفتند، مهمترین ویژگی دعوتش را همین می‌ دانستند که‌: «و یأمر بمکارم الاخلاق‌».

حضرت‌ بعدها هم در آموزه‌های خود روی اخلاق تکیه بسیاری داشت و می ‌فرمود: خداوند کریم است‌، کرامت و ارزشهای اخلاقی (معالی الاخلاق‌) را دوست دارد و جای دیگر هم فرمود: سنگین‌ ترین چیز در ترازوی مؤمن در روز قیامت «حسن خلق‌» است و فرمود: بهترین دوست من از میان شما، کسی است که بیشترین دوستی را با مردم دارد و به همین قیاس رابطه غیر دوستانه

برخورد با خشک مقدسی‌

یک جنبه مهم تاریخ زندگی پیامبر(ص‌) رعایت دقیق قوانین الهی و وحیانی است‌. پیامبر تابع قرآن ‌است و به هیچ روی مجاز به تخطی از آنها نیست‌. در اینباره‌ بسان قرآن، از افراط و تفریط بیزار است و تلاش می‌کند همان گونه که به او دستور داده شده تا مستقیم حرکت کند «و استقم کما امرت‌» همین رویه را میان مردم نیز ترویج کند. حضرت می‌کوشد تا احکام را به مردم یاد بدهد و حدود دین و احکام شرعی را مشخص کند.

به گزارش پایگاه پیامبر اعظم (ص)، در این ‌میان‌ یک اصل مهم‌ تفهیم این نکته به مردم است که دین را باید از خدا و رسول بگیرند و حلال و حرام را بر اساس قرآن و سنت بشناسند. در خود قرآن‌ از یهود به خاطر این که بی ‌دلیل برخی از حلالها را حرام‌ کرده ‌اند، چندین بار گله شده است‌. قرآن و رسول و امامان دین‌، به همان اندازه که از لاابالی ‌گری بیزار هستند از خشک مقدسی که ناشی از ضعف قوه عقلانی و تمسک به ظواهر است نیز بیزارند.

پیامبر (ص‌) بدون اجازه خداوند چیزی را حلال یا حرام نمی کرد . رعایت حلال و حرام الهی‌، جزو اصولی بود که پیامبر به مردم آموزش می ‌داد و بر آن تأکید می‌کرد. این ‌مطلب را قرآن هم مکرر فرموده بود که اینها حدود الهی است و تخطی از آنها بر هیچ کس روا نیست‌. آنچه هست‌، اینکه قرآن و حدیث باید با درایت فهمیده شود و ظاهرنگری‌، انسان را به کج فهمی ‌می‌کشاند.

نظافت شخصی و عطر زدن و..

پیامبر (ص‌) زندگی اجتماعی و فردی خود را در شکل معمول و حتی خوب آن شکل می ‌داد. لباس ‌سفید می‌پوشید، عطر می‌زد، موهای سر را مرتب شانه می‌ کرد و مرتب دندان‌هایش را مسواک می‌کرد. در میان این مسائل‌، عطر زدن برای آن حضرت یک اصل بود. در روایت هست که در خانه پیامبر، محلی ‌بود که پیامبر همیشه از آنجا خود را عطر می‌زده است .

تصور عمومی چنان است که گویی اگر کسی ثروتمند نباشد، نباید از این قبیل امور استفاده کند، درحالی که چنین نیست‌. حضرت خود زندگی ساده ‌ای داشت‌، روی همان حصیری که شبها نماز شب می ‌خواند، روز می ‌نشست و با مردم گفتگو می ‌کرد و میهمانانش را پذیرای می ‌نمود . نوع غذا خوردن او نیز در همان حد معمول بود، روی زمین می‌ نشست و غذا می‌خورد، اما از رسیدگی به خود و تمیز و معطر بودن غافل نبود .

پیامبر و شوخ طبعی‌

پیامبر (ص‌) فردی شوخ طبع بود و هیچ حالت خشم و عصبانیت در او دیده نشد. در حدیث آمده است‌: کان بالنبی دعابة‌، یعنی مزاحا. اما این تبسم به معنای قهقهه زدن نبوده بلکه فقط متبسم بود: ما رأیت النبی‌ ضاحکا ما کان الا یتبسم‌. این شوخ طبعی هم خود او را سرحال نگاه می‌داشت و هم مردم را آرام و راضی نگاه می ‌داشت‌.

عبادت حضرت‌

عبادت حضرت نیز استثنایی بود. نماز شب که بر پیغمبر واجب بوده و خدا از او خواست که «نِصفه اوانقص منه الا قلیلا» که نیمی از شب یا اندکی کمتر از آن را قرآن و نماز بخواند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «ان ربک یعلم أنک تقوم ‌ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک»

حضرت علی (ع‌) در یکی از جنگها می‌گوید که همه خوابیده بودند اما پیغمبر مشغول عبادت بود: لقدر أیتنا و ما فینا قائم الا رسول الله (ص) تحت الشجرة یصلی و یبکی حتی اصبح‌. در میان ما تنها کسی که ایستاده و زیر یک درخت نماز می‌خواند و تا صبح گریه می‌کرد، پیامبر بود. ابوذر هم که خود آیتی در زهد و عبادت بود می‌گوید: شبی با آن حضرت نماز می‌خواندم‌، آن قدر ایستاد و نماز خواند که ‌من خسته شده سرم را به دیوار گذاشتم‌. همین نماز شب بود که پیامبر را به مقام محمود، یعنی مقام شفاعت رساند و این سفارش حق تعالی بود که‌: و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک مقاما محمودا. نافله شب را به جای آر باشد که خداوند تو را به مقام محمود برساند.

پیامبر رحمت‌

خداوند در قرآن می‌فرماید: و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین‌. پیامبر رحمت بدین معناست که آن‌ حضرت هیچ گاه از مردم خشمگین نمی ‌شد، به ویژه در اموری که مربوط به آموزش دین به آنان بود. در نقلها دارد که فکان لایبغضه شی‌ء و لایستفزه‌. و دارد که کان اوسع الناس صدرا. و نیز دارد که قد وسع ‌الناس منه بَسطه و خلقه فصار لهم أبا. همه این عبارات به معنای آن است که حضرت سعه صدر کامل برای دریافت سخنان مردم داشت و سر فرصت به هدایت آنان می‌پرداخت‌. پیامبر رحمت بدان معنا بود که بت پرستان را هم که آزارش می‌دادند نفرین نمی‌کرد و می ‌فرمود: خداوندا! قوم مرا هدایت کن‌. وقتی به حضرت گفتند مشرکین را نفرین کنید، حضرت فرمود: انی لم ‌أبعَث‌ لعانا و انما بعِثت رحمة‌ً .

تأثیر پیامبر تنها در مسلمانان نبوده و نیست‌. بعثت حضرت ختمی مرتبت‌، برای همه عالم رحمت بوده ‌و این رحمت همچنان مستدام است‌.

مردمداری‌

مردمداری برای هر قشری به گونه ‌ای خاص معنا دارد برای یک رهبر، برای یک خطیب‌، برای یک امام‌ جماعت مسجد یا کاسب‌، رفتارهای خاصی می‌تواند سبب جذب مردم شود. پیامبر حتی در عبادت هم مردم را خسته نمی‌کرد. شنیده نشده است که پیامبر نماز جماعتش طولانی باشد. البته از اینکه کسی هم تندتند نماز بخواند بدش می ‌آمد و تذکر می‌داد. درباره حضرت آمده است که‌: یکثر الذکر، یقل‌ّ اللعن‌، یطیلالصلاة‌، یقصر الخطبة و کان لایأنف و لایستکبر. یمشی مع الارملة والمسکین فیقضی له حاجته‌. فراوان‌ یاد خدا می‌کرد، لعنت کمتر می‌کرد، نمازش را با آرامش می‌خواند، خطبه نمازش کوتاه بود، تکبر نداشت‌، با فقرا و یتیمان می‌نشست و نیاز آنها را برآورده می‌کرد.

در همین حال‌، انتظار احترام هم از مردم نداشت‌. خدا البته از مردم می‌خواست حرمت پیامبر را نگهدارند. اما خود پیامبر پایبند احترامات رسمی نبود. از این که کسی جلوی پایش بلند شود، کراهت‌ داشت‌. این خودش محبت بیشتری در مردم ایجاد کرده بود. یک نمونه جالب از مردمداری همین است که وقتی نماز می‌خواند و صدای گریه بچه ‌ای می‌آمد، سوره‌های کوچک را می‌خواند تا نماز تمام شود. وقتی علت را پرسیدند، فرمود اگر نماز را طول می‌ دادم ‌حواس مادرش پرت می‌شد.

حضرت حتی سراغ ضعیف ‌ترین آدمها را می‌گرفت‌: زن سیاهپوستی در مدینه بود که کارهای مسجد را می‌کرد. چند روزی خبری از او نشد. حضرت سراغ گرفت‌، گفتند: مرد. حضرت فرمودند شما با اینکارتان مرا آزار دادید که خبر نکردید. در اصل مردم تصور کرده بودند این شخص این اندازه ارزش ‌ندارد که پیامبر (ص‌) برای او خبر کنند. حضرت فرمود اکنون قبر او را به من نشان دهید. قبر را نشان دادند. حضرت به سراغ قبر او رفت و بر او درود فرستاد .


    نظرات دیگران ( )

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •